و در اوج خوش بختی پرواز می کردم کاش می توانستم به چشمانت نگاه کنم
و با هر نگاه من هزار هزار واژه ناگفته عشق را به یک باره به سوی تو روان می کردم
و با هر نگاه تو شادی در چشمان من می جوشید
کاش می توانستم صدای گرم تو را بشنوم
تا چون آبشاری از نغمه های روح انگیز بر عمق جانم جاری گردد
و همه غم های فراق را بزداید
کاش پیش من بودی من با گرمای عشق تو زنده ام چه زیباست که تو تنها نیاز من باشی
و چه عاشقانه است که تو تنها آرزویم باشی و چه رؤیایی است این لحظه های ناب عاشقی
و من همه زیبایی عاشقانه و رؤیایی را با فقط تو حس می کنم
و اگر غروری در من هست غرور عشق به توست